این روزها حس هیچ دارم حس تنهایی
این روزها بیشتر از قبل با تو ام اما بیشتر از قبل دلتنگت میشوم
این روزها تنها که میشوم تا خود خدا میروم و باز میگردم
این شب ها تنها میخوابم در رختخوابم اما تمام شب را با تو میخوابم
این شب ها یادت در قلبم تکرار میشود اما یادم نمیماند چرا تکرار شد
این شب ها پیراهن صورتی و طوسی ام را به جای تو در آغوش میگیریم
میاندیشم که تنت مال دیگریست و عطرش در تمام ذهن من جاری
میاندیشم به بودنمان دور از هم و گاه نزدیکتر از همیشه اما چرا باز حس میکنم نیستی
میاندیشم اگر احساس دروغین است پس این چیزی که در من جریان دارد چیست
میاندیشم به عشق های رنگارنگ
میاندیشم به اینکه اگر روزی تمام شوم تو چه میکنی!!
میاندیشم به هستی و نیستی
میاندیشم به آنچه نباید بیاندیشم
میاندیشم به خدااااااا از خدا دورم یا نزدیک؟!!
این روزها و شب ها با اندیشه راه میروم حرف میزنم تایپ میکنم و احساس میکنم طعم تلخ اشک را ...اشک تلخ است ..
اشک هایم از دوری جسممان است و لبخندهایم از نزدیکی قلبم به تو ...به فاصله میاندیشم راستی فاصله چیست؟!؟
چقدر پیرهنت شبیه پیرهن منه؟!؟چرا؟!؟!؟؟!!!!!!!!!!!!!!
راستی هنوزم مثل قدیم میتونی بنویسی امیدوار باش
و عشق صدای فاصله هاست...
صدای فاصله هایی که غرق نورند نه صدا فاصله هایی که مثل نقره تمیزند و با شنیدن یک هیچ می شوند کدر...
چقدر زیا بود عزیز دلم !!!مرســــــــــــــــــی!!!
گرچه زندگی با درد غم همراه است،
اما مسیر از شادمانی های بسیار نیز خالی نیست.
اگر دنیای خود را فرو ریخته یافتی،
تکه های سالم را بر گیر و به راه ادامه بده،
چون در پایان، آرزوهایت را برآورده خواهی یافت.
به یاد داشته باش!
که در پایان، همین فراز و فرودهاست که یکدیگر را توازن می بخشند.
بگذار اشک هایت جاری شوند.
بگذار گُل لبخند بر لبانت بشکفد.
اما تسلیم، هرگز! هرگز!
به یاد آر،
که در تو نیرویی است که نوید واقعیت یافتن رویاهایت را می دهد.
حتی آن زمان که بسیار دور می نمایند!
ندا جان یه دنیا ممنون بابت این متن زیبا شرمندم کردی
اخ ک من عاشق ترکیب طوسی و صورمتیم..
تنت مال دیگریست..
واااااااااااااااااای خدا..
سلام خیلی لطف کردی اومدی !!!اخیلی خوشحال شدم
فاصله یعنی من و تو
فاصله یعنی هر چیزی که " ما " بودن را
از ما بگیرد....
سبز باشی و بی کران
سلام دخت بهار جان.
خوبی بانو؟ زیبا و روان نوشتی.آفرین به تو.
یه وقتایی اتفاق میافته. اونقدر ناگهان که... کمی غمگین شدم از نوشته ات اینبار.